کلمات پیونده دهنده (linking word) کلمات هستند که برای ایجاد پیوند بین جمله واره ها (clause)، جمله ها (sentences) و حتی درون جمله واره ها مورد استفاده قرار میگیرند. کلمات پیوند دهنده میتوانند حرف ربط (conjunction)، یا قید (adverb) و یا حتی حرف اضافه (preposition) باشند که به دسته قید ها اصطلاحا کلمات انتقال دهنده (transition words) نیز میگیوند. همچنین عبارت های پیوند دهنده (linking phrases) نیز در زبان انگلیسی وجود دارد. استفاده از کلمات پیوند دهنده به منظور حفظ انسجام و پیوستگی متن (coherence) یا گفتگو مورد استفاده قرار می گیرند. اکثر زبان آموزان در هنگام گفتگو در حرف ربط and برای پیوند دادن به گفتگویشان استفاده می کنند که تکرار زیاد آن مناسب نیز و میتوان از هم معنی های آن مانند in addition یا also استفاده نمود. در زیر لیست مجموعه کلمات و عبارت های پیوند دهنده را با ترجمه و کاربرد آنها می آوریم.
۱- برای نشان دادن دیدگاه شخصی
ترجمه | کلمه یا عبارت |
---|---|
به نظر من | In my point of view |
به نظر من | In my view |
به نظر من | In my opinion |
به نظر من | To my mind |
به نظر من | To my way of thinking |
من متقاعد شدم که (یعنی نظرم اینه که) | I am convinced that |
به نظر من اینطور میاد که ... | It strikes me that |
اعتقاد راسخ من اینست که .. | It is my firm belief that |
در نظر من اینطور به نظر میرسد که | It seems to me that |
اگه نظر منو بخوای | As far as I’m concerned |
به نظر من | I think |
به نظر من / من اینطور فکر میکنم که | I suppose |
شخصا | Personally |
بنا به نظر شخصی اینجانب | From my own personal point of view |
من بیشتر اعتقاد دارم که | I’m inclined to believe that |
به نظر من | In my book |
به نظر من، اینطور که من میبینم | As I see it |
۲- برای لیست کردن موارد
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
Firstly | اولا |
First of all | اول از همه اینکه |
In the first place | در درجه اول |
First and foremost | اولین و مهمترین |
Secondly | دوما |
Thirdly | سوما |
To start with | برای شروع |
To begin with | برای شروع |
Finally | در نهایت |
Lastly | در نهایت |
Last but not least | آخرین نکته (اما کم اهمیت ترین نیست) |
۳- اضافه کردن نکته یا ایده
عبارت یا کلمه | ترجمه |
---|---|
In addition | به علاوه، |
Additionally | مضاف بر این |
Also | همچنین |
What’s more | همچنین |
Furthermore | به علاوه |
Moreover | به علاوه |
Apart from that | گذشته از اون |
Aside from that | گذشته از اون |
Besides this, | علاوه بر این |
and | و |
۴- بیان مفهوم “درباره ی”
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
About | درباره ی |
Regarding | درباره ی |
With regard to | در خصوصِ |
With reference to | در خصوصِ |
With respect to | در رابطه با |
Respecting | درباره ی |
As far as sth/sb is concerned | اگر بخواهیم درباره ی چیزی یا کسی صحبت کنیم، در ارتباط با |
توجه داشته باشید که موارد جدول بالا به جز مورد آخر همگی حرف اضافه بوده و بعد از آنها اسم (noun) یا عبارت اسمی (noun phrase) و یا فعل ing دار می آید. مورد آخر یک عبارت است. مثال:
As far as pollution is concerned, tough measures must be taken.
در خصوص آلودگی اقدامات سخت گیرانه ای بایستی اتخاد گردد.
۵- بیان علت یا دلیل
ترجمه | کلمه یا عبارت |
---|---|
به این دلیل که | Because |
از آنجایی که | Since |
با توجه به اینکه | Given |
با توجه به اینکه | Given that |
از آنجایی که | As |
با توجه به این مطلب که | Due to the fact that |
با توجه به این حقیقت که | Owing to the fact that |
با توجه به اینکه | Considering that |
با توجه به اینکه | Seeing that |
به این دلیل | For this reason |
به خاطرِ | Because of |
به خاطرِ | Due to |
به خاطر | Owing to |
به لطفِ | Thank to |
با توجه به | In view of |
توجه داشته باشید که تمامی موارد قبل از because of بعد از خود به فاعل و فعل نیاز دارند و از because of به بعد تنها اسم یا عبارت اسمی و یا فعل ing دار میتواند قرار بگیرد. تفاوت because با because of در این است که بعد از because یک کلاز (clause) می آید که طبیعتا بایستی فاعل و فعل داشته باشد ولی بعد از because of به خاطر اینکه در آخر آن حرف اضافه (preposition) است طبق قوانین حاکم بر حروف اضافه (preposition) اسم یا عبارت اسمی و یا فعل ing دار میتواند بعد از حرف اضاهف بیاید.
۶- بیان اثر (expressing effect)
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
Consequently | در نتیجه |
As a result | در نتیجه |
As a consequence | به عنوان یک پیامد |
Therefore | در نتیجه |
Thus | بدین ترتیب |
So | بنابراین ، در نتیجه |
Hence | بنابراین، در نتیجه |
۷- بیان هدف (expressing purpose)
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
So that | بدین منظور که ، بدین هدف که |
In order that | بدین هدف که |
Since | از آنجایی که |
Because | زیرا که |
So as to | به منظورِ |
As to | به منظورِ |
To | به منظور |
In order to | به منظور |
With the purpose of | به هدفِ |
With the intention of | به قصدِ |
توجه داشته باشید که موارد که به حرف اضافه ختم میشوند حتما قوانین حروف اضافه بعد از آنها رعایت گردد. در جدول فوق کلماتی که به to ختم میشوند مانند so as to در اینجا to حرف اضافه نیست بلکه مصدر ساز (infinitive) است و بعد از آن فعل به صورت ساده می آید.
۸- بیان واقعیت (expressing reality)
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
In fact | در واقع |
As a matter of fact | در واقع |
Actually | در واقع |
In actual fact | در حقیقت امر |
The reality is that | واقعیت اینه که |
The fact of the matter is | واقعیت مطلب اینه که |
In practice | در عمل |
Indeed | در واقع |
It is a fact that | این یک واقعیت که |
۹- مثال زدن (giving examples)
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
For example | برای مثال |
As an example | برای نمونه |
For instance | برای نمونه |
To exemplify | برای مثال |
As an illustration | برای مثال |
Such as | از قبیل |
like | مثلِ |
To illustrate | برای مثال |
۱۰- کلی گویی (generalization)
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
As a rule | به طور کلی |
As a general rule | به عنوان یک اصل کلی |
Generally | به طور کلی، عموما |
In general | عموما |
On the whole | روی هم رفته |
By and large | روی هم رفته |
Overall | در مجموع |
All in all | روی هم رفته |
In the final analysis | در نهایت اصل مطلب اینه که |
Generally speaking | به طور کلی |
All things considered | در مجموع |
۱۱- نمایش تضاد (showing contrast)
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
However | اما |
Nonetheless | اما |
Yet | اما |
But | اما |
On the other hand | اما |
While | در حالی که (اما) |
Even though | هر چند که (با تاکید) |
Although | هر چند که |
Though | هر چند که |
Despite | علی رغم |
In spite of | علی رغم |
Unlike | برخلافِ |
By contrast | در طرف مقابل، اما |
In contrast | در طرف مقابل ، اما |
Despite the fact that | علی رغم این حقیقت که |
In spite of the fact that | علی رغم این مطلب که |
۱۲- نمایش شباهت (expressing similarity)
ترجمه | کلمه یا عبارت |
---|---|
به طریق مشابه | Similarly |
به طریق مشابه | Likewise |
به طریق مشابه | In the same way |
به طریق مشابه | By the same token |
به طریق مشابه | Equally |
۱۳- برای شفاف سازی بیشتر (clarification)
ترجمه | کلمه |
---|---|
به عبارت دیگر | In other words |
به عبارت دیگر | That is to say |
به عبارت دیگر، یعنی | That is |
چجوری بگم، به عبارت دیگر | Say |
برای شفاف سازی بیشتر | To clarify |
به عبارت دیگر | To put it in another way |
۱۴- بیان شرط (expressing condition)
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
If | اگر |
On the condition that | به شرطی که |
Provided (that) | اگر |
Providing (that) | اگر |
In case | احیانا اگر |
In the event of | در صورت بروز (ِیک رویداد یا واقعه) |
Only if | تنها اگر |
As long as | مادامی که |
As far as | مادامی که |
۱۵- خلاصه سازی (summarizing)
ترجمه | کلمه یا عبارت |
---|---|
به طور خلاصه | In short |
به طور خلاصه | Briefly |
به طور خلاصه | To put it briefly |
۱۶- نتیجه گیری (conclusion)
کلمه یا عبارت | ترجمه |
---|---|
To conclude | برای نتیجه گیری |
In conclusion | در نتیجه |
To sum up | برای خلاصه سازی |
On balance | روی هم رفته |
Finally | در نهایت |
Lastly | در نهایت |
Taking everything into account | وقتی همه چیز رو در نظر بگیریم |
Taking everything into consideration | وقتی همه چیز رو در نظر بگیریم |
نکته مربوطه به نقطه گذاری (punctuation)
اغلب کلمات پیوند دهنده ای که قید هستند و بین دو جمله می آیند بعد از آنها بایستی کاما گذاشت. مثال:
New York has good facilities. However, it is a very expensive place to live in.
نیویورک امکانات خوبی دارد. اما مکان گرانی برای زندگی است.
در مثال بالا میبینید که however یک کلمه پیوند دهنده از نوع قیدی است که بعد از آن کاما آمده است.
تمرین
گذشته از اون من الان اصلا وقت ندارم
Apart from that, I don’t have any time at all
در خصوص اون موضوعی که گفتی خب.. من بهش فکر کردم
Regarding the matter you told me well I thought about that
اگه نظر منو بخوای میگم این کار اشتباهه
As far as I am concerned, it is not the right thing to do
با توجه به اینکه الان وقت نداریم بهتره فعلا روش کار نکنیم
Given that we have no time, it’s better not to work on it now
در نتیجه آلودگی روز به روز بیشتر میشه
Consequently, pollution gets worse day by day
به عنوان یک اصلی کلی میشه گفت هر چی بیشار وقت بذاری نمره بالاتری میگری
As a general rule, it can be said that the more time you put into it the higher score you will get
روی هم رفته به نظرم کار درستی نیست
On the whole, I think it’s not right to do that
علی رغم اینکه چند بار بهش گفتم باز مراقب نبود
Despite the fact that I had tole him several times, he still wasn’t careful
بزار یه جور دیگه بگم آنها این پیشنهادو قبول نمیکنن
To put it in another way, they won’t accept the offer
به طور خلاصه میشه گفت هفت مرحله وجود دارد
To sum up, there are seven stages
منبع: نگار بوستان
useful