نمونه لغات دوره لغت
در بخش زیر نمونه لغات دوه لغت نگار بوستان آورده شده است که در چهار سطه پایه، مقدماتی، متوسطه، پیشرفته و فوق پیشرفته آورده شده است. این تنها بخش از دوره لغت نگار بوستان است.
لغات مجموعه نگار بوستان تا سطح پایه، مقدماتی و متوسطه دارای تلفظ فارسی در زیر کلمه است. گوش دادن به صوت در این مرحله مناسب زبان آموزان این سطح نیست چرا که به دلیل ضعف در مهارت شنیداری در بسیاری از موارد تلفط کلمه را درست نمیشوند پس لازم است لغات اساسی و پایه ای زبان تلفظ آنها با کلمات فارسی آورده شود تا در همین مراحل ابتدایی جلوی انحرافات تلفظی که در کشور ما بسیار رایج است گرفته شود. در سطوح پیشرفته و فوق پیشرفته تلفظ کلمات به صورت فونتیک آورده شده است.
در سطوح پایه، مقدماتی و متوسطه ترجمه هر کلمه آورده شده است اما در سطوح پیشرفته و فوق پیشرفته لازم است زبان آموز حتما تعریف آن کلمه (definition) را نیز بداند تا در پیدا کردن synonym های کلمات در مهارت درک مطلب بعدا دچار مشکل نگردد. البته دانستن تعریف کلمات مزایای دیگری نیز دارد که میتوانید در مقاله مزایای دانستن تعریف انگلیسی کلمات بیشتر بخوانید.
واژگان پایه (سطح A1 – معادل آیلتس ۰ تا ۳ – بوستان صفر تا سوم)
Word | Farsi Translation | Example | Farsi Transaltion |
---|---|---|---|
I آی | من | I had lunch with Glen yesterday. | من دیروز با گِلِن ناهار خوردم |
To توو، تِ | به سمتِ، به | I'm going to school now. | من دارم به مدرسه میرم |
Do دوو، دِ | فعل کمکی برای ساخت سوالات بله-خیر یا منفی کردن افعالانجام دادن | Go upstairs and do your homework. | برو طبقه بالا و تکالیفت رو انجام بده |
Was واز، وِز | بودم، بود | I was sick yesterday. | من دیروز مریض بودم |
Want وانت | خواستن | He wants a new car. | او یک ماشین جدید میخواهد |
واژگان مقدماتی (سطح A2 – معادل آیلتس ۳ تا ۵ – بوستان چهارم تا پنجم)
Word | Farsi Translation | Example | Farsi Translation |
---|---|---|---|
Here هییِر | اینجا | Does Jane live near here? | آیا جِین نزدیک اینجا زندگی میکند؟ |
If ایف | اگر | We'll have the party in the garden if the weather's good. | اگر هوا خوب باشد ما در باغ مهمانی را برگزار خواهیم کرد |
Traffic jam تِرَفیک جَم | مسیر ترافیکی | I was stuck in a traffic jam for an hour yesterday. | من دیروز یک ساعت در مسیر ترافیکی گیر کردم |
Family gathering فَمِلی گَدِرینگ | مهمانی خانوادگی | We had a wonderfull family gathering last night. | ما یک دورهمی خانوادگی فوق العاده شب گذشته داشتیم |
Time-consuming تایم کِنسییومینگ | وقت گیر | Producing a dictionary is a very time-consuming job. | تولید یک دیکشنری یک کار بسیار وقت گیر است |
واژگان متوسطه (سطح B1 – معادل آیلتس ۵ تا ۶ – بوستان پنجم تا ششم)
Word | Farsi Translation | Example | Farsi Translation |
---|---|---|---|
Gradually گرَجو ئلی | آرام آرام | Gradually he began to get better. | او آرام آرام شروع به بهتر شدن کرد |
Height هایت | ارتفاع، بلندی | The tower measures 27.28 metres in height | این برج 27.28 متر ارتفاع دارد |
Hesitate هزی تیت | تردید داشتن، مدتی درنگ کردن | Richard hesitated before answering. | ریچارد قبل از جواب دادن کمی درنگ کرد |
Highlight های لایت | برجسته کردن، (به شکل برجسته) نشان دادن | To highlight a problem/danger | نشان دادن یک مشکل یا خطر |
Impact ایمپَکت | تاثیر | Latino singers have had a major impact on pop music this year. | امسال خوانندگان لاتین تاثیر عمده ای بر موسیقی پاپ گذاشته اند |
واژگان پیشرفته (سطح B2 – معادل آیلتس ۶ تا ۶٫۵ – بوستان ششم)
Word | Definition | Example | Farsi Translation |
---|---|---|---|
Modify /ˈmɑː.də.faɪ/ | To change something in order to improve it | Genetically modified food | غذاهای اصلاح ژنتیکی شده |
Moisture /ˈmɔɪs.tʃər/ | Very small drops of water in the air or on a surface | These plants need a rich soil that retains moisture. | این گیاهات به خاکی غنی نیاز دارند که روطبت را حفظ کند |
Monopoly /məˈnɒp.əl.i/ | a situation in which one company or person or a government has no competition in the sale of a particular product or service and is able to control its supply and price: | They have a monopoly on the postal service. | آنها بر روی خدمت پستی انحصار کامل دارند (تحت انحصار آنهاست) |
Necessity /nəˈses.ə.ti/ | The need for something | There's no financial necessity for her to work. | هیچ ضرورتی از نظر مالی وجود ندارد که آن خانم کار کند |
Neglect /nɪˈɡlekt/ | To not give enough care or attention to something or someone | She's been neglecting her studies this semester. | او در این ترم تحصیلی به درس هایش توجه نمی کند |
واژگان فوق پیشرفته (سطح C1 – معادل آیلتس ۶٫۵ تا ۷ – بوستان هفتم)
Word | Definition | Example | Farsi Translation |
---|---|---|---|
Thaw | To (cause to) change from a solid, frozen state to a liquid or soft one, because of an increase in temperature | Allow the meat to thaw completely before cooking it. | اجازه بدهید گوشت کاملا یخش آب شود قبل از اینکه آن را بپزید |
Purposely /ˈpɜː.pəs.li/ | Intentionally | The trial has been purposely delayed. | محاکمه عمدا به تعویق افتاده است |
Hoax /həʊks/ | a plan to deceive someone, such as telling the police there is a bomb somewhere when there is not one, or a trick: | He'd made a hoax call claiming to be the president. | او یک تماس جعلی گرفته بود و ادعا کرده بود که رئیس جمهور است |
Dread /dred/ | to feel extremely worried or frightened about something that is going to happen or that might happen: | He's dreading the exam - he's sure he's going to fail. | او به شدت از امتحانش میترسه، مطمئنه که امتحانو میافته |
Conclusive /kənˈkluː.sɪv/ | proving that something is true, or ending any doubt: | They had conclusive evidence/proof of her guilt. | آنها مدارک قاطعی (اثبات کننده ای) دال بر گناهکاری آن زن داشتند |
برای کسب اطلاع بیشتر و یا ثبت نام به دوره لغت نگار بوستان مراجعه نمایید.
سوالی دارید؟ در بخش نظرات مطرح کنید کمتر از ۲۴ ساعت پاسخگو هستیم.
منبع: نگار بوستان
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
بلهخیر